اشک ریزان بر امیر کاروان

شیخ کلینی از صالح ابن سعید نقل کرده است که روزی نزد حضرت ابوالحسن هادی علیه السلام رفته و گفتم فدایت شوم در تمام موارد برای خاموش کردن نور شما و کوتاهی درباره شما پافشاری کردند تا جایی که تو را در کاروانسرای بدی جا دادند.حضرت فرمود:ای پسر سعید آیا در شناخت قدر و منزلت ما به این پایه رسیده ای؟ سپس فرمود: بنگر، وقتی به سمتی نگاه کردم که اشاره فرمود، باغ و بوستانهای سرسبز و پر میوه را دیدم که در سایه درختان آن زنان خوشبو و خدمتکارانی چون مروارید موج میزند و پرندگان، آهوان و نهرهایی که می جوشد.چشمانم خیره شد و عقلم پرید و آن حضرت فرمود:هر جا که ما باشیم در چنین باغهایی هستیم نه در کاروانسرای فقرا و بیچارگان (کافی جلد اول ص۴۹۸) اشک ریزان بر امیر کاروان...